چرا هوش مصنوعی نفت جدید است
لحظاتی در تاریخ بازار وجود دارد که سرمایه از رفتار همچون پول دست کشیده و به صورت یک وسواس عمل می کند زمانی که خرج کردن به استراتژی تبدیل می شود، نه یک پیامد. دقیقا در حال حاضر در مورد هوش مصنوعی در چنین نقطه ای هستیم. اهالی بازار دیگر نمی پرسند چقدر، بلکه می پرسند چقدر زود. این اشتیاق نشان می دهد که هوش مصنوعی نفت جدید اقتصاد دیجیتال است. متا، مایکروسافت، آلفابت و آمازون بارون های نفتی دیجیتال امروزی دیگر به دنبال رشد تدریجی نیستند. آن ها برای برتری محاسباتی رقابت می کنند، امسال بیش از 400 میلیارد دلار برای توسعه زیرساخت های هوش مصنوعی هزینه کرده و حتی برای سال آینده نیز بیشتر از این قول می دهند. این یک چرخه عادی مخارج سرمایه ای نیست؛ این یک مسابقه تسلیحاتی است که نقاب پیشرفت بر چهره دارد.
هر بازیگر اصلی اکنون کمتر شبیه یک شرکت فناوری و بیشتر شبیه یک دولت انرژی محور صحبت می کند. متا اذعان می کند که همچنان «تشنه توان محاسباتی» است. امی هود از مایکروسافت می گوید که تقاضا چندین فصل از توسعه مراکز داده آن ها جلوتر است. اندی جسی از آمازون بیشتر شبیه رئیس یک پالایشگاه به نظر می رسد تا یک مدیر اجرایی ابری، که از توان عملیاتی و ظرفیت صحبت می کند. همه آن ها به روش های مختلف یک چیز را می گویند: آن ها کمبود قدرت دارند نه برق، بلکه قدرت محاسباتی. به همین دلیل، هوش مصنوعی نفت جدید دوران ماست. هر کس آن را کنترل کند، آینده را کنترل می کند. بقیه باید اجاره بدهند.
اما معامله گران این فیلم را قبلا دیده اند. راه آهن ها، رونق ارتباطات راه دور، میادین شیل هر بار، همان الگو: مخارج سرمایه ای بیش از حد، عرضه خیلی دیر به تقاضا می رسد و تقاضا حتی دیرتر به سود تبدیل می شود. آنچه به عنوان سرمایه گذاری دوراندیشانه آغاز می شود، اغلب به زیرساخت های بیش از حد ساخته شده ختم می گردد. همان سؤال قدیمی اکنون بر تماس های مالی سیلیکون ولی سایه افکنده است: آیا تقاضا چاه ها را توجیه خواهد کرد؟ تحلیلگران زمزمه «حباب» می کنند، اما حباب ها دقیقا همان چیزی هستند که وقتی تخیل از واقعیت پیشی می گیرد، اتفاق می افتند. و در حال حاضر، تخیل پیشتاز است.
از دید یک معامله گر، این یک ریسک اخلاقی جذاب است: بازار تا زمانی که برچسب هوش مصنوعی نفت جدید را به همراه داشته باشد، هزینه های بیش از حد را پاداش می دهد. گوگل می گوید که قبلا از هوش مصنوعی «میلیاردها دلار درآمد» دارد شاید، اما بیشتر آن میلیاردها دلار داستانی هستند، نه سود خالص. این همان استراتژی دوران دات کام است: زیرساخت ها را بسازید، انحصار را وعده دهید، دعا کنید که سودها بعدا برسند. برخی آن آینده را می خرند؛ برخی دیگر تاخیر را می فروشند (شرط بندی علیه آن). هر دو طرف می توانند پول درآورند فقط در زمان بندی های متفاوت.
در عمل، سرمایه گذاری در هوش مصنوعی نفت جدید در حال بلعیدن ورودی های دنیای واقعی است: تراشه، مس، برق، آب و زمین. این دیگر فقط یک داستان فناوری نیست؛ این همزمان یک داستان انرژی، کالا و نقدینگی است. هر مزرعه داده جدید یک شرط بندی فیزیکی بر روی الکترون ها و خنک سازی است یک بازار انرژی کوچک به خودی خود. حتی معامله گران نفت نیز این توسعه را زیر نظر دارند، زیرا هر قفسه سرور، پس از در نظر گرفتن هزینه برق و بار خنک کننده، به منزله یک بشکه کوچک تقاضای نفت است. چرخه بزرگ هوش مصنوعی ممکن است بیشتر شبیه رونق ساخت و ساز در بازارهای نوظهور به نظر برسد تا چرخه محصول در سیلیکون ولی.
با این حال، بازدهی همچنان در جایی فراتر از افق قرار دارد. پتانسیل هوش مصنوعی نفت جدید هنوز عمدتا یک مرکز هزینه باقی مانده است، نه یک ماشین پول ساز. موتور تبلیغاتی متا «تشنه توان محاسباتی» است، حاشیه سود آژور مایکروسافت تحت هزینه های توسعه در حال کاهش است، و آلفابت هزینه های زیرساختی خود را بدون چشم انداز روشن بازگشت سرمایه، دو برابر می کند. بازار فرض می کند که آن ها می توانند نرخ مصرف خود را پشت سر بگذارند اما این ایمان تاریخ انقضا دارد. اگر بازگشت سرمایه بیش از حد طول بکشد، این می تواند به شلوغ ترین معامله مدت دار در تاریخ فناوری تبدیل شود: همه خریدار زیرساخت، همه فروشنده صبر.
به عنوان یک معامله گر، می آموزید که شتاب بدون جریان نقدی تنها گرانش به تعویق افتاده است. شرکت های بزرگ فناوری هزینه های دو ساله را از پیش پرداخت می کنند تا به دنبال یک سال فرصت درک شده باشند. ترس از دست دادن فرصت گران ترین احساس در امور مالی است و همه آن ها آن را تجربه می کنند. اگر پذیرش کند شود، این نام ها به دام های مخارج سرمایه ای تبدیل می شوند. اگر نرخ ها ثابت بمانند، آن بازدهی به تعویق افتاده به یک کابوس مدت دار تبدیل می شود.
با این حال، نمی توانید از موضوع ساختاری غافل شوید. رقابت بر سر هوش مصنوعی نفت جدید یک معامله فصلی نیست این رژیم جدید نقدینگی است. ماشین ها به قدرت نیاز دارند، قدرت به فلز نیاز دارد، و فلز به اعتبار نیاز دارد. این آبشار هوش مصنوعی را مستقیما به بازارهای مالی جهانی متصل می کند. تا زمانی که شرکت های بزرگ آمریکایی بیش از بقیه دنیا هزینه کنند، سرمایه جهانی به دنبال آن ها خواهد بود و دلار نیز در وضعیت تقاضا باقی می ماند. هوش مصنوعی به یک کالای صادراتی آمریکا تبدیل شده است نه در تراشه یا نرم افزار، بلکه در تسلط روایی.
پس آیا ما در یک حباب هستیم؟ پاسخ صادقانه هم بله است و هم خیر. بله از نظر ارزش گذاری؛ خیر از نظر زیرساخت. جهان واقعا به توان محاسباتی بیشتری نیاز دارد که آن را هوش مصنوعی نفت جدید می نامند تنها بحث این است که چه کسی برای ساخت آن پول می گیرد. اگر این تازه اول راه است، اینها همان راه آهن های دهه 1240 شمسی هستند. اگر دیر شده باشد، این همان فیبر نوری 1378 شمسی است. در هر صورت، بازار هر دو روایت را قیمت گذاری خواهد کرد پیش از آنکه به حقیقت برسد.
از نظر من، اکنون زمان روی برگرداندن از معامله هوش مصنوعی نفت جدید نیست. این مهم ترین چرخش سرمایه این نسل است و در هر چیزی نفوذ کرده است از طلا گرفته تا ین. تا پایان سال 1406 شمسی، خواهیم دانست که آیا این طلوع یک عصر صنعتی جدید بود یا لحظه ای که قدرت اسب بخار را با سود اشتباه گرفتیم. تا آن زمان، با آن مانند یک پالایشگاه رفتار کنید: نویز را پالایش کنید، سیگنال را تقطیر کنید، و به یاد داشته باشید در این اقتصاد جدید، توان محاسباتی نفت خام است، داده خط لوله است، و نقدینگی شعله ای است که همه چیز را روشن نگه می دارد.
در پایان، این دگرگونی در سرمایه گذاری هوش مصنوعی نشان دهنده یک تغییر پارادایم اساسی در اقتصاد جهانی است. این پدیده نه تنها به رقابت برای برتری محاسباتی دامن می زند، بلکه بازارهای انرژی، کالا و نقدینگی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، و آینده ای را رقم می زند که در آن توان محاسباتی، داده و نقدینگی، محرک های اصلی قدرت اقتصادی خواهند بود.
Asia wrap: The age of relentless compute – Why AI is the new Oil, and everyone’s drilling at once




