با افزایش بی سابقه و سریع بدهی ملی ایالات متحده به 38 تریلیون دلار، تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد کشور به یک نگرانی جدی تبدیل شده است. این رشد سریع، رشد اقتصادی را کند کرده، هزینه های بهره را افزایش داده و پتانسیل تضعیف دلار و تشدید تورم را به همراه دارد.
خب، خیلی سریع اتفاق افتاد.
دقیقا هفتاد و یک روز.
این مدت زمان لازم بود تا دولت فدرال یک تریلیون دلار دیگر به بدهی ملی اضافه کند، و این موضوع به بررسی تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد کشور اهمیت ویژه ای می بخشد.
در مرداد ماه، بدهی برای اولین بار از 37 تریلیون دلار فراتر رفت. در 29 مهر ماه، از 38 تریلیون دلار گذشت.
از آن تاریخ، دولت ایالات متحده مبلغ 38,019,813,354,700.26 دلار بدهکار بود.
این اتفاق علی رغم درآمد رکوردشکن تعرفه ها و برنامه روابط رسانه ای موسوم به DOGE رخ داد.
و بدهی با سرعتی فزاینده در حال افزایش است. این روند نگران کننده نیازمند تحلیل عمیق تر در مورد تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد است.
در سال 1399، دفتر بودجه کنگره (CBO) پیش بینی کرده بود که بدهی تا سال 1409 به 37 تریلیون دلار نخواهد رسید، اما این اتفاق زودتر رخ داد و سوالات جدی در مورد تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد به وجود آورد.
اوه.
با قرار دادن رشد در چارچوب، بدهی ملی در دی ماه 1402 به 34 تریلیون دلار و در آبان ماه 1403 به 35 تریلیون دلار رسید.
188 روز طول کشید تا بدهی از 35 تریلیون دلار به 36 تریلیون دلار برسد. 265 روز دیگر طول کشید تا به 37 تریلیون دلار برسد. اما فریب نخورید. استقراض بین 36 و 37 تریلیون دلار کاهش نیافت. فقط دولت فدرال در 11 دی ماه با سقف بدهی مواجه شد. در نتیجه، نمی توانست هیچ پولی قرض بگیرد تا زمانی که “لایحه بزرگ زیبا” تصویب شد، که سقف بدهی را از 11 تیر ماه به میزان 5 تریلیون دلار افزایش داد.
در آن زمان، بدهی ملی 36.2 تریلیون دلار بود. کمتر از دو ماه طول کشید تا دولت فدرال بیش از 800 میلیارد دلار قرض بگیرد و بدهی را از 37 تریلیون دلار عبور دهد.
و اکنون، تنها دو ماه بعد، به 38 تریلیون دلار رسیده ایم.
طولی نمی کشد که درباره بدهی ملی 39 تریلیون دلاری صحبت خواهیم کرد.
شنیده ام که مردم در مورد حذف مالیات بر درآمد و پر کردن حفره با درآمدهای تعرفه ای بحث می کنند. این مضحک است. وصولی های تعرفه ای در سال مالی 1404 به میزان 142 درصد رشد کرد. این حتی برای پر کردن حفره کسری بودجه کافی نبود. علی رغم افزایش 6.4 درصدی در درآمد فدرال در سال مالی ’04 و افزایش 11 درصدی در سال قبل، دولت ایالات متحده همچنان چهارمین کسری بودجه بزرگ تاریخ را به ثبت رساند.
مشکل در سمت هزینه های دفتر کل است. دولت ایالات متحده در سال مالی 1404 بیش از 7 تریلیون دلار هزینه کرد که 4.1 درصد افزایش نسبت به سال قبل را نشان می دهد.
من را بدبین بدانید، اما شرط می بندم که هزینه ها در سال مالی 1405 کاهش نخواهد یافت و تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد به قوت خود باقی خواهد ماند.
بدهی ملی از دیدگاه دیگر؛ بررسی جامع تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد
درک 38 تریلیون دلار دشوار است. این اصلا به چه معناست؟
در اینجا چند دیدگاه آورده شده است.
هر شهروند آمریکایی باید یک چک به مبلغ 110,641 دلار برای پرداخت بدهی بنویسد.
البته، بسیاری از مردم مالیات پرداخت نمی کنند. این بدان معناست که بار مالیاتی بر عهده مالیات دهندگان بسیار بیشتر است. هر مالیات دهنده آمریکایی باید یک چک به مبلغ 327,507 دلار برای پاک کردن بدهی بنویسد. و این علاوه بر مالیات هایی است که ما از قبل می پردازیم!
به روشی دیگر، 38 تریلیون دلار بیشتر از تولید ناخالص داخلی سالانه چین، آلمان، هند، ژاپن و بریتانیا روی هم رفته است.
درک بزرگی 1 تریلیون، چه برسد به 38 تریلیون، دشوار است. در اینجا چند واقعیت کوچک آورده شده است تا به شما کمک کند بزرگی این عدد را تصور کنید:
- 1 میلیون ثانیه در 11.5 روز وجود دارد. 1 تریلیون ثانیه حدود 32,000 سال است.
- اگر می توانستید هر ثانیه یک عدد بگویید، حدود 11.5 میلیون روز طول می کشید تا به 1 تریلیون بشمارید.
- اگر از زمان تولد مسیح هر روز 1 میلیون دلار خرج می کردید، باز هم 1 تریلیون دلار خرج نکرده بودید.
- اگر اسکناس های دلار را پشت سر هم ردیف کنید، با 1 تریلیون دلار می توانید حدود 203 بار به ماه بروید و برگردید. می توانید آن ها را حدود 3,893 بار دور زمین بپیچانید.
- اگر 1 تریلیون اسکناس دلاری را روی هم بگذارید، برج دلاری تا ارتفاع 109,215 کیلومتر بالا می رود.
- اگر یک فنجان قهوه 3 دلار هزینه داشته باشد، با 1 تریلیون دلار می توانید 333 میلیارد فنجان قهوه بخرید.
- اگر 1 تریلیون دلار داشتید، می توانستید به هر نفر در زمین تقریبا 125 دلار بدهید.
- یک تریلیون دانه برنج حدود 20,000 تن متریک وزن خواهد داشت.
به یاد داشته باشید که تمام این مثال ها اندازه 1 تریلیون دلار را نشان می دهند. بدهی ملی 38 برابر آن عدد است.
آیا بدهی ملی واقعا اهمیت دارد؟ واکاوی تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد
بسیاری از مردم این توهم را دارند که بدهی اهمیتی ندارد. هر وقت در مورد آن صحبت می کنم، چشمان مردم مات و مبهوت می شود و فقط شانه بالا می اندازند.
جیمز مدیسون مخالف بود. او بدهی عمومی را “یک نفرین عمومی، و در یک دولت جمهوری خواه، بزرگتر از هر جای دیگری” خواند.
توماس جفرسون نیز مخالف بود. او بدهی عمومی را “بزرگترین خطر قابل ترس” نامید.
جرج واشنگتن نیز همین طور.
“هیچ ملاحظه مالی فوری تر از بازخرید منظم و تسویه بدهی عمومی نیست. در هیچ یک از این موارد، تاخیر نمی تواند مضرتر یا صرفه جویی در زمان ارزشمندتر باشد.”
پس مشکل کجاست؟ برای درک بهتر تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد، باید به نکات کلیدی آن بپردازیم. در وهله اول، یک بدهی ملی بزرگ، رشد اقتصادی را کُند می کند.
طبق ساعت بدهی ملی، سطح فعلی بدهی 120.6 درصد تولید ناخالص داخلی را نشان می دهد. مطالعات نشان داده اند که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی بالای 90 درصد، رشد اقتصادی را حدود 30 درصد کُند می کند. این کاهش رشد، یکی از اصلی ترین جنبه های منفی تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد است.
و سپس هزینه های رو به رشد بهره وجود دارد. بهره بدهی ملی در سال مالی 1403، 1.2 تریلیون دلار هزینه داشت. این رقم 7.3 درصد نسبت به سال 1403 افزایش یافته است. این هزینه های فزاینده بهره، به طور مستقیم بر بودجه دولت و در نتیجه بر تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد کلان فشار می آورد.
در آخرین سال مالی، دولت فدرال بیشتر از آنچه برای دفاع ملی (917 میلیارد دلار) یا مدیکر (997 میلیارد دلار) هزینه کرد، صرف بهره بدهی کرده است. تنها دسته هزینه های بالاتر، تامین اجتماعی (1.58 تریلیون دلار) است.
نگران کننده تر این واقعیت است که در مقطعی، جهان تصمیم خواهد گرفت که دیگر علاقه ای به تامین مالی استقراض و هزینه های دولت ایالات متحده ندارد.
همانطور که مرکز سیاست گذاری دوحزبی اشاره می کند، بدهی ملی رو به رشد و بی مسئولیتی مالی فزاینده، دلار را تضعیف می کند.
“اعتماد به اعتبار ایالات متحده ممکن است توسط وضعیت مالی رو به وخامت سریع، و نگرانی فزاینده از بدهی فدرال که قرار است در سال های آینده به طور قابل توجهی رشد کند، تضعیف شود.”
اگر از خود می پرسید چرا این نهاد پولی علی رغم تورم persistently بالا در مورد تسهیل سیاست های پولی صحبت می کند، به بدهی نگاه کنید. دولت به بانک مرکزی نیاز دارد تا بازار اوراق قرضه را تحت کنترل خود نگه دارد. این امر مستلزم آن است که اوراق خزانه بیشتری را در ترازنامه خود نگه دارد، و در نتیجه تقاضا برای اوراق قرضه ایجاد کند. این به دولت فدرال اجازه می دهد با نرخ بهره کمتری نسبت به حالت عادی وام بگیرد. دقیقا به همین دلیل است که رئیس فدرال رزرو، جروم پاول، اخیرا گفت که کاهش ترازنامه به زودی به پایان می رسد.
با توجه به کسری بودجه و سرعت انباشت بدهی، ممکن است طولی نکشد که فدرال رزرو به تسهیل کمی (QE) بازگردد. این خود می تواند تاثیر بدهی ملی بر اقتصاد را از طریق تورم تشدید کند.
و این به معنای تورم حتی بیشتر است.
به نظر می رسد مردم نگران بدهی رو به رشد نیستند، زیرا دهه هاست که در مورد آن هشدار داده شده است و بحران وعده داده شده هنوز رخ نداده است.
اما نکته اصلی این است که فقط به این دلیل که بدهی بحرانی ایجاد نکرده است، به این معنی نیست که نخواهد کرد. بالاخره، همه چیز آرام آرام اتفاق می افتد و سپس ناگهان به وقوع می پیوندد.
این مباحث نشان می دهد که سرعت فزاینده انباشت بدهی ملی ایالات متحده، نه تنها یک چالش مالی عظیم است، بلکه به طور جدی بر پایداری اقتصادی، قدرت دلار، و مسیر آینده تورم تاثیر می گذارد. مدیریت این روند برای سلامت مالی کشور و جلوگیری از عواقب بلندمدت ضروری به نظر می رسد.
In the blink of an eye the national debt exceeds $38 trillion




